من و زیبایی ( قسمت اول )

یادمه صبحهایی که سال سوم دبیرستان می رفتم - و همیشه هم خواب آلود و برزخ بودم - یه نقاشی بزرگ گل کنار میدان توحید بود که هر روز صبح توجهم رو جلب می کرد , فرض کنید روی یک دیوار بزرگ با حداقل سه متر ارتفاع یک دسته گل - که هنوزم نمیدونم چه گلی هستن - با استعداد و دقت یک بچه پنج ساله کشیده بودند و زیرش هم با خط انصافاً خوبی نوشته بودند :"خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد " .صحیح . بله . 

ظاهراٌ بندگان خدا هم به شدت به زیبایی علاقه مندند. از صنعت بسیار پر درآمد زیبایی گرفته  ومسابقه های ملکه زیبایی تا عملهای جراحی گرفته  و البته دو ماراتونی که صبح تا شب به صورت زیرپوستی در سطح خانواده ها و دوستان و عزیزان برای زیبایی بر قرار است و البته بوده - فرق الان با زمان مثلا مامانبزرگ اینه که  زیبا بودن و حفظش قابل دسترس , خریدنی و البته بسیار پررنگتر شده - تکنولوژی به همه این امکان رو می ده که تا می تونند عیبهای ظاهری خودشون را مثل  چرکنوس پاک کنند و زیبایی های خودشون رو برجسته تر . و درسته  که این موضوع برای ما که در کشور در حال توسعه - تکیه روی "در حال "با سرعت لاکپشتی - زندگی می کنیم و جنس من -که خانمها باشند - پر اهمیت تره ولی خوب فقط فروش محصولات زیبایی در آمریکا حدود  49 میلیارد دلار در سال پیش بوده و الان آقایون هم وارد گود شدند : هم در عرصه عملها و مراقبتهای زیبایی و هم در زمینه تلاش برای انتخاب زیباترین جفت مورد نظر برای خودشون : شاید  فرق الان با زمان مامانبزرگ اینه که معیارهای زیبایی عوض شدند . الان دیگه حتی دماغ معمولی هم قابل قبول نیست برای زیبا بودن باید دماغ عروسکی سربالا داشت . و البته که همه می تونیم ژست روشنفکری بگیریم و بگیم آدم باید از درون زیبا باشه , اما خودمون هم می دونیم که داریم دروغ می گیم : چون اگه هیچکی هم ندونه خودمون میدونیم که چه وقتهایی قرار پنهانی با آینه داریم و مدام در حال مقایسه اعضا و جوارح خودمان با دیگران یا حتی نسخه قبلی خودمون هستیم .من دروغگوی خوبیم ولی دیگه درمورد رسید آرایشگاهی که مثلا برام مژه میکاره یا اکستنشن مو می کنه و یا حقیقت تزریقات بوتاکسم - که البته به خوبی کاندیداهای ریاست جمهوری نیست - که نمی تونم دروغ بگم : سندش هست , بگم؟ بگم ؟ (چرا اینقدر سیاسی شد؟) واقعیت اینه که همه دنبال زیبایی بیشتر ظاهری هستیم .سوال اینه که آیا خوبه یا بده یا لاقل حد متوسطش کجاست ؟

من چه می دونم .منم یکی مثل میلونها انسان و زن دیگه  , درگیر این مشکلم و باورکنید اگه تا الان عمل خاصی نکردم یا آرایش آنچنانی ندارم بیشتر از روی ترس و تا حدی خجالته . 

ولی اونقدرها هم اوضاع من نامید کننده نیست  , شایددرعمل فرقی نباشه ولی لاقل این مدت کار کردن مدام با خانمها و محرم اسرارشون بودن درسهای بزرگی بهم داده : راستش هیچکس از ظاهر خودش راضی نیست , حتی اون همسایه های زیبایی که قبلا با کوهی از حسرت و حسادت  به زیبایی های طبیعی شون  نگاه می کردم بلاخره در آینه فروشگاه با فروشنده -که من باشم - درباره عیبهاشون و جالبتر ازهمه حسرتهاشون درد ودل میکنند و اونهایی که سعی کردند - تاکید می کنم سعی کردند - با عمل و لیفت و فیلر زیبا بشوند : تنها فرقشون بی باکی و حتی در بیشتر موارد از افراط در اعتمادبه دکترها و تفریط در اعتماد به خودشون بوده . 

پس درسته که الان مثل بقیه در اینستاگرام و یوتوب دنبال آخرین روشهای کشیدن خط چشم و بهترین دکتر برای لیفت شقیقه ام ولی می دونم که در انتها همه ما دنبال یک چیز بیشتر نیستیم : دیده شدن و شاید پسندیده شدن و مورد پسند باقی موندن . همه ما می خواهیم که شاهزاده خانوم قصه یک نفر دیگه باشیم بلکه  اون آدم ما رو از طلسمی که شرایط و گذشته و شاید آدمهای بد اسیرمون کردن نجات بده . همین .دونستن دلیل اینهمه حسرت و تقلا شاید این عطش برای زیبایی رو  کم نکنه ولی حداقل از عذاب وجدانی که هربار بعد از پرداخت هزینه کاشت ناخن سراغم میاد کم می کنه .و این ابتدای داستانه .

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 17 تیر 1400 ساعت 19:07

همه طبیعتا زیباتر از خودشون زو میبینن و ازونجا که الان موفقیت یک جوری با زیبایی هم معنی شده نداشته هاشون رو به زیبایی بیشتر رقیبشون ربط میدن.و البته تا حدودی درسته .الان خانما تحمل ندارن تو جمع از کسی دیگه تعریف بشه ولی ازونا نه.

اینقدر میگن بهبقیه حس خوب بدین منم دروغگو شدم.البته وقتی دیگران هم تعریف نا بجا از من میکنن بهشون میگم من استاد این کارا هستم

دقیقا ,منم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد