آخرین اخبار از خط مقدم فروش تیشرت و زیر شلواری

تا به حال سر هیچ کاری اینقدر احساس خستگی نکرده بودم . نه کارگاه , نه شرکت , نه تدریس نه بقیشون . استخوانهام هم خستند . شاید برای اینه که سنم بالا رفته . فشار عصبی هم هست - تا جا بیافتم  و قلق فروش دستم بیاد خیلی مونده - البته اینکه روز تعطیل رسمی هم باید برم سر کار کمکی نمی کنه ولی از طرفی هم هر شغلی شرایط خودش رو داره . بماند . 

انگار وارد یک دنیای دیگه شدم . قوانین کار خیلی متفاوته . عملا هیچ دستور عملی وجود نداره و هر مشتری قلق خودش رو داره . هم جالبه هم بینهایت اعصاب خوردکن .مخصوصا که بی ملاحظه گی و در بعضی موارد بی ادبی مشتری ها را می بینی . من با این اخلاقها بیگانه نیستم ولی از یک خانم شیک و زیبا که آخرین مد روز رو پوشیده توقع نداشتم که مثلا لباس زیری رو که خریده پس بیاره - اونم تو این کرونا - بازم بماند .  

این یک یادداشت کوتاهه که بگم زنده ام و خسته و در عین حال با یک کنجکاوی سر کار می رم تا ببینم ملت همیشه در صحنه چه آتیشی می خوان بسوزونن .