عصبانیم , اون قدر که می ترسم اگه از این اتاق آبی در بیام خشمم همه چیز را سرخ کنه - چرا , یعنی واقعا دلیل خاصی برای عصبانیت هست - از خودم بیشتر از همه عصبانیم که فکر می کردم می تونستم یک نقاشی قابل دیدن بکشم و شما می گویید اوه این رو ببین از کاه کوه ساخته . نزدیک یک هفته , چهار تا طرح کامل با رنگ - اصلا چرا می نویسیم چهار بعد چاهار می خوانیمش - نوک انگشتام با موم داغ سوخته . آخری را که مادر گفت خیلی خوب شده , پدرم که از کار برگشت یک نگاهی انداخت و گفت :
"خیلی بددرد نخور شده " عین جمله اش . البته باز خوبه که حرف دلش را می زنه ولی پدر جان باتیک رو باید از فاصله حداقل یک متری دید . ولی اینها توجیه نیست . در انگلیسی یک کله هست برای گناه کبیره خشم "wrath" خیلی بار داره دقیقاً معنی عصبانیتم در این لغت جای می گیره .هیچ خشمی بالاتر از خشمی که سمت خود برگشته بی رحم و نابود کننده نیست حتی الان که می نویسم کلمه ها را جابه جا و ناقص می نویسم . من از خودم عصبانیم چون از عهده یک کارکوچک مثل خطاطی نقاشی روی ابریشم بر نیومدم - یکی از تنها مهارتهای فردیم - کاش دستم آسیب نداشت و گرنه الان می رفتم باشگاه و خودم را پرت می کردم رو کیسه بُکس -هان حالا این یک روش مفید خالی کردن همه دق دلی هاست - من اگه این یک کار را هم نتونم بکنم چکار کنم .البته قضیه فقط این نقاشی مضحک نیست , باقیش که اصلی تره که بماند.
'There's a fire inside this heart and a riot about to explode into flames"
فارسی فایده نداره می خوام بی عرضه گیم را به همه دنیا به همه زبانها داد بزنم بلکه اینها هم بفهمن چه حیف نفسی هستم .
پیوست : من اینقدر اعتماد به نفس ندارم که بابت یک نقاشی اینقدر قاطی کنم نقاشیه فقط سوزن بادکنک غضبم بود که قورت داده بودم .
پیوست دوم : این قطعه از شعر "hurricane " از گروه "30 second to ,mars " است . این فقط مفلوک چرت هی عوض می شه
پیوست سوم: شما بگو این از دست نقاشی قاط زده , منم می گم زده !
اون شعرم حرف تو دل خیلی خیلی از ادم ها هست .
اصلا شعر حرف ادم هاست .
که وقتی تو شرایطش قرار میگیریم انگار این شعر رو برا حال و روز ما گفتند.
شاعر شدم که حرف دلم را غزل کنم
مانند کوه زانوی خود را بغل کنم
خوشا به حالتان
فقیر فقرا کجا بود !!!
اینطور نفرمایید.
باعث افتخار هست خوندن مطالب شما. و هم صحبتی با دوستان هنرمندی مثل شما.
و البته بهترین جا برای فرار از شلوغی دنیای مجازی.
امان آقای تکلو امان از این دنیای مجازی
خدارو شکر که حالتون خوب هست.

به به طرح مورد علاقه منم دارید میکشید
چه خوب میشه اگه عکس کاراتونم بذارید.
امیدوارم
ممنون از اینکه بیاد فقیر فقرا هستید . راستش تا الان از کارهام عکس نگرفتم

بهتون نمیاد اصلا انقدر زود از کوره در برید.
هنر سلیقه ای هست.
شما که باید بهتر بدونید لبخند ژکوند هم خیلی ها مسخره کردند. ولی از دید خیلی ها شاهکار بود اون اثر.
چطور وقتی مادر گفتند قشنگه پر در نیاوردید. ولی با حرف پدر از کوره در رفتید !!!
احتمالا دلیل عصبانیت شما چیز دیگه ای هست ، البته خودتونم اشاره کردید
بله گفتم که بهانه بود. رفتم بیرون یکم هوا خوردم الان دارم گل و مرغ می کشم .خلاصه که از گربه سانان دوباره به انسان برگشتم .