برای اونی که خودش می دونه

ازت می ترسم . ازتو . تو که پشت یک شیشه دیگه نوشته من رو  -که تمام اون چیزیه که در لحظه هستم - می خوانی می ترسم . از نظرت می ترسم . از  این که تو اوج جوانیت من را با این سن و سال مسخره کنی می ترسم . نه . راستش از مسخره شدن نمی ترسم . از توهین می ترسم . بیا این واقعیت . این خنجر که دستت دادم که فرو کنی تو ملاجم . هیچوقت فحش ندادم . هیچوقت نتونستم حرف رکیک بزنم .تو دعوا حاضرم کتک بخورم اما حرف زشت نشنوم . اما تو جوونی و راحت و محدودیت های من را نداری . 

همانقدر که تو از " مسخره شدن " می ترسی من از توانایی تو در گفتن حرفهایی که از نظر من زشته می ترسم . پس من مسخره ات نمی کنم - راستش از سنم گذشته - تو هم فقط مواظب باش . خوبه ؟

نظرات 6 + ارسال نظر
beny20 شنبه 24 اسفند 1398 ساعت 01:36 http://beny20.blogsky.com

تو حرفای دلتو می نویسی
و این ارزش بالایی داره

من به کسی کاری ندارم
الان از خودم مثال میزنم
از نوشته ی امروزت تعریف میکنم
اما با نوشته ی چند روز قبلت مخالف بودم

اینا نظرات شخصی هستن،،
یعنی اصلا ما پدرکشتگی با تو که نداریم
یا خب قصد مسخره کردن تو رو هم نداریم
فقط نظرمونو گفتیم ، یک نظر ساده ..

همچی‌ رو ربط به سن نده ..

اگ از حساسیتت کم کنی
بهتر پذیرای نظرات خواهی بود

بنیامین جان . گل پسر . من منظورم اصلا تو و دوستای دیگه نبودن.اتفاقا اگه با یک نوشته هم مخالف باشی و بنویسی من همیشه نظرت را گذاشتم . مخاطب من اگه تو بودی که تو وبلاگت می نوشتم . بخدا من اینقدر سوسول نیستم .

ادمین جمعه 23 اسفند 1398 ساعت 22:48



سلام .
چند روزی نبودم ببین ابجی ما چه حساس شده . با کی دعوا کردی.

ای بابا

علی جمعه 23 اسفند 1398 ساعت 00:29

الله. ببخشید. خداحافظ

سلام

د پنج‌شنبه 22 اسفند 1398 ساعت 23:16 https://mountain2018.blogsky.com/

این شعر منوچهر آتشی را بخوانید . شاعر محبوبِ من است . به گمانم لذت ببرید و شرحِ روحتان باشد .
http://shereno.com/10/47/1024.html

د پنج‌شنبه 22 اسفند 1398 ساعت 23:06 https://mountain2018.blogsky.com/

کج فهمی از ویژگی های من است و امیدوارم دچار کج‌فهمی در درک نوشته تان نشده باشم .
و اینکه نوشته من آنچنان قدرت و جسارتی ندارد که تاثیری بگذارد و طبق برداشت من این‌همه ازروحیه شماست که شکننده است . از سرِ تواضع نیست که میگویم .

نه داوود اصلا مخاطب این نوشته یک دوست ؟ دیگه است . دنیای مجازی و واقعی فرقی نمی کنه . تو وبلاگت دنبال من بگرد

د پنج‌شنبه 22 اسفند 1398 ساعت 23:01 https://mountain2018.blogsky.com/

با چه روح شکننده‌ای دست و پنجه نرم میکنید .
محدودیت شما از گذشته است احتمالا و محدودیت من از آینده است قطعا . گذشته معمولا برای آدمی ، تراژدی است . جوان ، گذشته ندارد هرچه هست در پیش رویش است . و اوج محدودیت ، همین است . میخواستم بگویم در محدودیت سهم من بیشتر است و در تلخی‌و‌خستگی سهم شما . و این بارِ گذشته است .

آفرین این همه اون چیزی بود که می خواستم بفهمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد