ازت می ترسم . ازتو . تو که پشت یک شیشه دیگه نوشته من رو -که تمام اون چیزیه که در لحظه هستم - می خوانی می ترسم . از نظرت می ترسم . از این که تو اوج جوانیت من را با این سن و سال مسخره کنی می ترسم . نه . راستش از مسخره شدن نمی ترسم . از توهین می ترسم . بیا این واقعیت . این خنجر که دستت دادم که فرو کنی تو ملاجم . هیچوقت فحش ندادم . هیچوقت نتونستم حرف رکیک بزنم .تو دعوا حاضرم کتک بخورم اما حرف زشت نشنوم . اما تو جوونی و راحت و محدودیت های من را نداری .
همانقدر که تو از " مسخره شدن " می ترسی من از توانایی تو در گفتن حرفهایی که از نظر من زشته می ترسم . پس من مسخره ات نمی کنم - راستش از سنم گذشته - تو هم فقط مواظب باش . خوبه ؟
تو حرفای دلتو می نویسی
و این ارزش بالایی داره
من به کسی کاری ندارم
الان از خودم مثال میزنم
از نوشته ی امروزت تعریف میکنم
اما با نوشته ی چند روز قبلت مخالف بودم
اینا نظرات شخصی هستن،،
یعنی اصلا ما پدرکشتگی با تو که نداریم
یا خب قصد مسخره کردن تو رو هم نداریم
فقط نظرمونو گفتیم ، یک نظر ساده ..
همچی رو ربط به سن نده ..
اگ از حساسیتت کم کنی
بهتر پذیرای نظرات خواهی بود
بنیامین جان . گل پسر . من منظورم اصلا تو و دوستای دیگه نبودن.اتفاقا اگه با یک نوشته هم مخالف باشی و بنویسی من همیشه نظرت را گذاشتم . مخاطب من اگه تو بودی که تو وبلاگت می نوشتم . بخدا من اینقدر سوسول نیستم .
سلام .
چند روزی نبودم ببین ابجی ما چه حساس شده . با کی دعوا کردی.
الله. ببخشید. خداحافظ
سلام
این شعر منوچهر آتشی را بخوانید . شاعر محبوبِ من است . به گمانم لذت ببرید و شرحِ روحتان باشد .
http://shereno.com/10/47/1024.html
کج فهمی از ویژگی های من است و امیدوارم دچار کجفهمی در درک نوشته تان نشده باشم .
و اینکه نوشته من آنچنان قدرت و جسارتی ندارد که تاثیری بگذارد و طبق برداشت من اینهمه ازروحیه شماست که شکننده است . از سرِ تواضع نیست که میگویم .
نه داوود اصلا مخاطب این نوشته یک دوست ؟ دیگه است . دنیای مجازی و واقعی فرقی نمی کنه . تو وبلاگت دنبال من بگرد
با چه روح شکنندهای دست و پنجه نرم میکنید .
محدودیت شما از گذشته است احتمالا و محدودیت من از آینده است قطعا . گذشته معمولا برای آدمی ، تراژدی است . جوان ، گذشته ندارد هرچه هست در پیش رویش است . و اوج محدودیت ، همین است . میخواستم بگویم در محدودیت سهم من بیشتر است و در تلخیوخستگی سهم شما . و این بارِ گذشته است .
آفرین این همه اون چیزی بود که می خواستم بفهمی