نیازمند دعا

گاهی وضعیت یا موقعیت آدم سالهای سال بی هیچ تغییری باقی می مونه مثل برفه های قله عزیز و عظیم دماوند . گاهی زیر این عظمت ,برفها روز پشت روز و هفته پشت هفته اینقدر خم بر می داری که تصور آینده بهتر یا حتی متفاوت تر برات به خاطره گنگی از کودکی تبدیل می شود , هر بار که این خاطره را بیاد میاوری در واقع کپی خاطره اصلی را بیاد می آوری و دفعه بعد کپی همان کپی قبلی - چقدر نوشتم " کپی " معادل بهترش چیه ؟- در نهایت آرزوت برای آینده بهتر شرایط متفاوت تر به یک تصویر  گنگ و بی شکی تبدیل می شه که خودت هم اصلش را به خاطر نمی آوری .

بعضی وقتها همه چیز - حتی  آنهایی که لذتهای کوچکت بودند , یا حتی رویاهایی که آرامت می کردند- زیر سرمای خشونت خاموشی که درش زندگی می کنی تبدیل به سیم خاردارهایی می شوند که صبح یا شب مجبوری همراه با غذا میل کنی . سالها می گذره و تو فقط حسرت , تحقیر  و افسوس را مثل سه دوست یا عاشق با خودت به کافی شاپ یا رختخواب می بری .

قبلاٌ بارها گفتم که مذهبی نیستم , پس دعایی هم در جهت گشایشی , رحمتی یا ترحم نکردم - یا اگه دعایی در کار بوده یک واکنش ناخوداگاه بین شوری اشکها بوده - بماند , می دونم که دارم خیلی خیلی ناشکری می کنم ولی شما کمی تحمل کنید و من بقیه رو می گم . 

 اون روز مثل بقیه روزها بود , حتی حدس رو هم نمی زدم که ماه آینده اینقدر تغییر در زندگیم پیدا بشه , ولی شد . حضرت سعدی فرموده که : " خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری " ولی اشاره ای به اینکه فاصله زمانی بین این بستن و گشودن چقدره نکرده . فکر می کنم این فاصله همون عنصریه که زندگیه من ازش خالیه : ایمان . 

 همه اینها رو گفتم که بگم یک پنجره هم برای من باز شده , نصفه نمیه , اوشن ویو هم که نیست هیچ  , به خیابان هم باز نمی شه . اما یه پنجره است . تا آخر برج معلوم می شه که داشتم خودم رو گول می زدم و زندگی هوس کرده یکی دیگه از شوخی های جلفش رو با من بکنه , یا نه . یک کور سوی امیدی هست . نمی دونم . نمی تونم بخاطر یک شانس - که از نظر خیلیها شانس هم نیست - بخودم امید بدم ولی از ته دل می خوام , آرزو می کنم , خدایا ذره ذره طلب می کنم که امیدم - مثل بقیه مواقع - توهم نباشه .

پیوست : همه داستان رو آخر برج که تکلیفم روشن شد می گم .

پیوست دوم : به جای ناله های من بروید و آهنگ It' my ;life   باز خوانی Bon Jovi  را گوش بدین و حال کنید .

It's My Life by Bon Jovi - Songfacts

نظرات 3 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 2 بهمن 1399 ساعت 18:52

سلام امیدوارم خیر باشه.
هر چی اتفاق خیر حتی اگر کوچک یا نصفه باشه برات بیوفته.

ممنون زارا جان

داوود چهارشنبه 17 دی 1399 ساعت 22:19

خوبه. فعلا از نیمه برج رد شده‌ایم.

دقیقا .

beny20 یکشنبه 14 دی 1399 ساعت 17:30 http://beny20.blogsky.com

قر و قاطی کردی همچیو
نفهمیدم چی شد

ولی انشاالله که خیره
و برات آینده خوب شه

گفتم که مانی جان تا آخر برج صبر کن تکلیفم روشن شه بهت می گم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد